در این ویدیو به مشکل برخی از دوستان پرداخته ام. افرادی که اقامت هر دو کشور را به طور هم زمان کسب کرده اند و سوال می کنند آیا می توان هر دو اقامت را حفظ کرد به عبارت دیگر آیا عملا امکان رعایت الزامات اقامتی این دو کشور وجود دارد یا خیر؟
با وجود اینکه دو مقاله در زمینه شایعات و ابهامات قانون جدید شهروندی کانادا نوشته ام هنوز هم ایمیلها و کامنتهایی دریافت می کنم که گذشته از بی اساس بودن گزاره ها باعث می شود به این همه خلاقیت در نتیجه گیریهای ماورایی از آنچه در جریان است آفرین بگویم.
دو نمونه از این شایعات بی اساس را در پی می آورم.
۱- کسی پرسیده است: ایا شرایط جدید صدور پاسپورت که اقامت دو سال پیاپی از ۵ سال را شامل شده است برقرار گردیده , اگر در این زمان اتفاق استثنایی از قبیل مریضی شدید نزدیکان یا فوت پیش اید و مجبور به ترک موقت کانادا شویم مشکلی برای صدور پاسپورت کانادا به وجود نمیاورد.
اینکه این از کجا در آمده است من متعجبم. به نظر می رسد دوست عزیز سوال کننده کلمات مربوط به مقررات حفظ اقامت و نیز دریافت تابعیت را روی کاغذی نوشته و بعد به صورت اتفاقی کنار هم گذاشته است. باز هم تکرار می کنم تغییری در مورد مقررات حفظ اقامت نیست و همچنان باید تعداد روزهای دو سال را در ۵ سال گذشته در کانادا باشید تا کارت شما تمدید شود. برای تابعیت هم ۴ سال در ۶ سال قبل را باید در کانادا گذرانده باشید که تفصیل آن اینجا هست
۲- دوست دیگری گفته است: من در اول جولای به مونترال آمدم و قصد دارم پس از دریافت کارت PR به مدت یک ماه به ایران سفر کنم و دوباره به کانادا برگردم. اما از دوستانم شنیدم وقتی کارت اقامت دائم را دریافت کنم به مدت شش ماه حق خروج از کانادا را ندارم. آیا این مساله صحیح است؟
این هم از جنس همان سخن قبلی است. این دوستان البته مزخرف گفته اند و هیچ قاعده و قانونی نیست که مانع از خروج شما از کانادا در ۶ ماه اول دریافت اقامت باشد.
به خدا پناه می برم از این همه خلاقیت دوستان
شما هم اگر از این جنس سخن شنیده اید مطرح کنید تا ستاد مبارزه با شایعات ما به کار خود ادامه دهد.
این مقاله را در سایت پارس کانادا نوشته ام که می توانیداینجا بخوانید
این متنی است که برای انتشار در پرنیان ۱۹ نوشته ام. با توجه به حضور نخست وزیر کانادا در اسراییل مناسب دیدم در اینجا منتشر شود.
زمانی کشوری را می شناختم که به صلح دوستی شهره بود. این کشور درست بر خلاف همسایه جنوبی اش سودای درگیری و جنگ با دیگران در سر نداشت سهل است که سرزمین امنی برای آسیب دیدگان جنگ بود برای همه آنها که گوشه امنی می خواستند و زندگی آرامی در گوشه ای از دنیا به دور از رنج سرزمین مادری. کانادا را می گویم. کانادایی که دیگر نیست. کانادایی که در لشکرکشی همسایه جنوبی به آن سوی آبها با جنگ طلبان آمریکایی همراهی نکرد. کانادایی که فرستاده هایش در نقاط مختلف دنیا سفیر صلح و دوستی بودند. کانادایی که با همه کشورهای جهان رابطه ای معقول و منطقی داشت و از افراطی گری و دخالت در بحرانهای منطقه ای دور بود تا آنجا که اتباع آن محبوب جهانیان بودند و اتباع همسایه جنوبی در سفرهای آن سوی آبها پرچمش را بر هر چه داشتند نصب می کردند تا محبوبیت کانادایی آنها را از هر گزندی دور بدارد.
دولت کانادایی که دیگر نیست نگران چهره کشورش در جهان بود، برای محیط زیست نگران بود و در فعالیتهای منطقه ای و جهانی برای حفظ محیط زیست پیشتاز بود. دشمن نداشت پس لازم نبود بمب و موشک انبار کند و ارتشی پر خرج تدارک ببیند.
در مقاطع مختلف در این خصوص از من سوال شده است که با توجه به وضعیت سوال کننده پاسخ داده ام و دوستان کمی دچار سردرگمی شده اند. از این جهت لازم دیدم پست مستقلی در مورد بارداری و لزوم اعلام و یا عدم اعلام آن بنویسم تا روشنتر شود.
پیش از ورود به اصل مطلب چند موضوع نیاز به اشاره دارد تا منطق داستان را بفهمید:
۱- هر گونه تغییر در وضعیت خانوادگی باید اعلام شود بنابراین تولد نوزاد و یا خدای نکرده فوت یکی از اعضای خانواده باید به اداره مهاجرت اعلام شود تا قبل از لندینگ و در هر مرحله ای که باشد
۲- صرف بارداری تغییر در وضعیت خانواده نیست
۳- هر یک از اعضای خانواده که inadmissible باشد همه اعضای آن خانواده نمی توانند مهاجرت کنند. یعنی همه اعضا باید در چک پزشکی و امنیتی قبول شوند حتی یک نوزاد.
۴- اقامت دایم شما تا لحظه لندینگ قطعی نیست و تا قبل از آن همه الزامات قانونی یک متقاضی مهاجرت را به عهده دارید یعنی حتی بعد از گرفتن ویزا و قبل از لندینگ هم هر اتفاقی از این دست بیفتد باید اطلاع دهید
۵- کسی که باردار است منعی برای ورود و زایمان در کانادا ندارد (هر چند در برخی استانها زیر پوشش بیمه است و در برخی از آنها حمایت بیمه ای ندارد) و تا تولد بچه هم وضعیت خانواده تغییر نکرده است
با دانستن نکات بالا می توان نتیجه گرفت که:
اگر شما باردار هستید و هنوز مدیکال نداده اید و در میانه بارداری مدیکال شما بیاید طبیعی است که هنگام مدیکال موضوع بارداری شما مطرح می شود و پزشک اگر تشخیص دهد انجام آزمایشات ضرری برای چنین ندارد آنها را انجام می دهد و اگر خلاف این تشخیص دهد انجام برخی از آنها را به ماه معینی از بارداری و یا پس از زایمان موکول می کند. در این وضعیت اداره مهاجرت هم برای دریافت نتایج پزشکی صبر می کند.
اگر مدیکال داده اید و بعد باردار شده اید اطلاع دادن در مورد بارداری لزومی ندارد چون هنوز اتفاقی نیفتاده است و تغییری در وضعیت خانواده ایجاد نشده است مگر در حالتی که در پایین توضیح می دهم. ادامه ی نوشته
در یک ماه گذشته دست کم ده نفر از دوستان از من در مورد بیزنس و سرمایه گذاری در مونترآل پرسیده اند. لازم دیدم چند نکته را برای دوستان به طور کلی بنویسم شاید کمکی باشد:
۱- سرمایه گذاری در املاک مسکونی تا آنجا که من می دانم همیشه مناسب بوده است و این به این معنی نیست که بدون وسواس و دقت و مشورت کافی ملک مورد نظر را انتخاب کنید. دوستانی که در کانادا هستند می دانند که می توانند برای خرید از بانک وام دریافت کنند ولی این امکان برای کسانی که در خارج از کانادا هستند داستان دارد. امکان خرید قطعی و نقد البته همیشه هست. قبل از خرید املاک مسکونی برای زندگی ابتدا از اینکه آن محل برای شما مناسب است و همه جوانب را سنجیده اید مطمین شوید به خصوص مدرسه بچه ها. هنگام خرید تنها به قیمت ملک فکر نکنید به اقساط بعدی و نیز هزینه های دیگر هم توجه کنید. املاک مالیات سالانه دارند ضمن اینکه هزینه گرمایش و نگهداری هم هست.
۲- خرید املاک تجاری حساسیت بیشتری دارد و به خصوص با تصوری که در ایران هست متفاوت است. ارزش ملک تجاری قبل از هر چیز به میزان درآمد سالانه آن بستگی دارد. توجه کنید که صحبت از خرید بیزنس نیست صحبت از خرید ملک تجاری است که ممکن است با بیزنس دایر در آن ملک همراه باشد و یا نباشد. معمولا برای خرید ملک تجاری با توجه به ریسک بالاتر بانکها درصد کمتری وام می دهند که به نظرم دست بالای آن ۶۵٪ است. ادامه ی نوشته
تا ماه می چیزی نمانده است و خبر می رسد که چینی ها برای پر کردن ظرفیت محدود نیروی متخصص فدرال آماده می شوند اگر قصد اقدام دارید به فکر نمره زبان باشید و مدارک خود را نیز آماده کنید. وقت زیادی ندارید
چند روز پیش مکاتبه ای داشتم با مدیر برنامه سفارت کانادا در آنکارا آقای Thronton در مورد پرونده های کبک و به خصوص پرونده های سرمایه گذاری کبک او فردای آن روز پاسخ داد. این پاسخ اما کلی و غیر مسوولانه بود. من از ایشان خواسته بودم زمانی تخمینی را برای دریافت نتیجه در مورد پرونده های دریافتی آنکارا در سال ۲۰۱۰ اعلام کند و توضیح کافی در مورد وضعیت این دسته دادم و ایشان در پاسخ ضمن اینکه فرمودند نمی توانند زمانی را تخمین بزنند اظهار داشتند که هنوز سهمیه های ۲۰۱۳ روشن نشده و اینکه وزارت مهاجرت دارد تمام تلاش خود را می کند و … از این دست شعارها.
از سوی دیگر تعداد ایمیلها و کامنتهایی که از سوی متقاضیان کبکی منتظر در آنکارا به دست من می رسد و درخواست اقدامی در این خصوص می کنند زیاد است. تلاشهایی هم در حال شکل گیری است از جمله نامه ای که دوستان تهیه کردند و می خواهند برای مطبوعات کبک بفرستند. همه اینها البته خوب است و بنده هم اگر کمکی از دستم ساخته باشد دریغ نیست.
دوستان در جریانند که پیش از این مسوولین اداره مهاجرت کبک را در این زمینه مطلع کرده ایم که معلوم نیست حال که می دانند خیل عظیم قبول شدگان کبک در آنکارا منتظرند چه خواهند کرد. ممکن است البته تلاش کنند برای سال ۲۰۱۳ سهمیه بگیرند ولی هنوز اگر هم تلاشی شده است ما نمی دانیم.
در کنار همه این کارها به نظرم رسید شاید تلاش برای طرح یک دعوای الزام به انجام وظیفه قانونی یا همان Mandamus در دادگاه فدرال با همراهی تعداد قابل توجه افراد بد نباشد از این جهت که در آستانه سال جدید و تعیین سهمیه ها فشاری به جیسون کنی وارد شده باشد. از سوی دیگر نفس طرح دعوا در دادگاه می تواند بازتاب رسانه ای داشته باشد چه موفق بشود و چه نشود. ادامه ی نوشته
خوشحالم که باز امکان نوشتن در وبلاگ برایم فراهم شد. به دنبال اعلام مرخصی وبلاگ برخی دوستان را تصور بر این بود که به تعطیلات رفته ام. نه متاسفانه چنین نبود و درگیر پروژه ای عقب مانده بودم که باید تمام می شد ضمن اینکه امکان فاصله گرفتن از کار هم نبود از اینرو چاره در آن بود که برای مدتی از فضای وب خارج شوم و بر روی کار متمرکز باشم در این میان برای همراهی مصاحبه برخی دوستان هم سفری به پاریس داشتم که از فشار بسیار زیاد کار در آن سامان که بگذریم چند روزی فرصت استراحت ایجاد کرد.
در این دوره نبودن چندین اتفاق افتاد که یکی یکی و به تدریج درباره آنها خواهم نوشت. نامه ای که قرار بود برای دوستان کبکی منتظر در مرحاه فدرال بفرستیم را فرستادیم. در مورد بیمه تامین اجتماعی هم که کبک به نامه اعتراضی ما در مورد رد سوابق کاری بدون بیمه پاسخ داده است.
از امور مهاجرتی گذشته یکی از اتفاقات هم انتخابات کبک بود که آقای بسطامی گزارشی در مورد آن در سایت کنپارس منتشر کرده اند و می توانید اینجا بخوانید. آن گزارش را با ارایه دو عکس از روز انتخابات در حوزه شهر ما تکمیل می کنم. من در منطقه ای که انگلیسی زبانها بیشتر هستند زندگی می کنم و برنده شدن خانم James از حزب لیبرال قطعی بود ولی این بار انگلیسی زبانهای شهر ما از ترس اینکه نکند حزب کبکی به اکثریت برسد با انگیزه بالایی در انتخابات شرکت کردند و نتیجه هم این بود که خانم سیاه پوست لیبرال شهر ما با رای بسیار بالایی انتخاب شد.
این هم عکسهای حوزه رای گیری و خیل منتظران برای رای دادن در ساعتهای پایانی روز انتخابات:
ادامه ی نوشته
اواخر هفته گذشته تعادادی نامه تاییدیه انتقال پرونده به آنکارا از بخش مهاجرت سفارت کانادا در آنکارا دریافت کردیم. اوایل این هفته نیز ایمیلهایی از این سفارت رسیده است که نشان می دهد این اداره کار خود را آغاز کرده است.
خبر خوبی است….